وقتی خلاقیتمان خشکیده چه کار کنیم؟

وقتی خلاقیتمان خشکیده چه کار کنیم؟
شاید با ورود به این عرصه نگرانی داشته باشید مثلا برای کاری زحمت بسیار کشیده باشید و ناگهان میبینید دقیقا یکنفر دیگر ان را در جایی پیاده کرده است. باید بگوییم این ترس و نگرانی همیشه هست و حقیقتی که وجود دارد ممکن است بدون اینکه شما بخواهید این اتفاق بیوفتد . راهکاری که برای این اتفاق تا حدی میشود پیشنهاد کرد دیدن وبررسی کارهایی که در این زمینه وجود دارند شاید بپرسید اگر باز وجود سرچ بسیار باز هم نمونه کار ما شبیه شخص دیگری درامد چه کنیم؟
باید بگویم متاسفانه راه گریزی نیست و ممکن است این اتفاق به صورت تصادفی پیش بیاید , تنها خونسری خود را حفظ کنید و ناامید نشوید و بپذیرید این هم قسمتی از کار ماست که ممکن است پیش بیاید.
نکته ی دیگرترس و نگرانی که معمولا هنرمندان را بسیار تهدید میکند ترس از خلاق نبودن است .
اولین سوالی که باید از خودمان بپرسیم ایا ما قرار است همیشه خلاق باشیم باید بگویم خیرررر!!!
نگران نباشید طبیعی است گاهی فکر کنیم ایده ای نداریم و برای هر هنرمندی به صورت عادی بارها رخ داده است.پس نگران نباشید راهکارهای زیادی وجود دارد. اما قبل از ان در حیطه های مختلفی از هنر هرکسی به شکلی مسیری برای خلاقیت خود دارد. یک تصویر گر ممکن است با ورق زدن طرح های قدیمی دفترچه اش دوباره بخاطر بیاورد که چگونه قبلا اینقدر با استعداد بوده است. بعضی با گشتن داخل ارشیو کاری اش. نکته ی درگوشی که اینجا نیاز است بگویم حتی وقتی ایده نداریم تمرین و تمرین و تمرین میتواند باعث شود ایده ای به ذهنمان برسد.
سه روش را به شما میگویم که در ابتدای کار میتواند به شما خیلی کمک کند اما بدون شک برای ادامه مسیر کافی نیست و باید مطالعه کنید و خود را به چالش بکشید.
بارها پیش اومده که هنرجویان برای ایده های کاری خود به من مراجعه میکنند و میگویند مثلا نمیدانیم برای فعلان موضوع چه طرحی بزنیم؟
اولین کاری که انجام می دهیم این است
اما راه حل چیست؟
نکته ی طلایی اول
داشتن ارشیوی از اطلاعات مربوط به کارتان را نام جمع اوری کنید هر انچه برایتان الهام بخش بوده است . ممکن است ارشیوی از هنرهایی مربوط به رشته های دیگر باشد. ممکن است مجموعه از داستان های تاثیر گذار باشد. شاید بگویید چرا رشته ی هنری که مربوط به ما نیست را دنبال کنیم و بشناسیم میتواند به ما کمک کند.؟ دنیای هنر بخاطر روح مشترکی که دارند بهم تنیده است و ممکنه است انعکاسی از هنر و خلاقیت رشته ی هنری شما در ان پیدا شود. شخصی را میشناختم که برای درک بهتر نقاشی دوره رنساس تمام هنرهای دیگه ان دوره را دنبال میکرد و برمبنای آن شروع به ساخت چیزهای اثار زیبایی کرد. یا حتی عکاسی که دارای سبک های مختلفی است از نقاشی در بعضی جاها تاثیر پذیر رفته و یا برعکس.
نکته ی طلایی دوم
داشتن دفترچه یاد داشت ایده هایتان . از هرچیزی که برایتان ایده ای را خلق میکند استفاده کنید . اگر فیلم میبیند و نکته ای به ذهنتان میرسد سریع یاد داشت کنید . تنبلی نکید ایده ها همیشه در حال گذر هستند و ممکن است همیشه در مغز شما نمانند. شاید در این زمان به درد شما نخورد ولی گاهی ایده ها را میشود دوباره باز یافت. و به بهترین شکل دوباره شروع کرد.همیشه انسان توان خلق ایده را ندارد ممکن است بیمار باشد ممکن است افسردگی موقت گرفته شده باشد و یا به هر دلیل یک هفته ای نتواند کار خاصی انجام دهد.
نکته ی طلایی سوم
منبع ایده و خلاقیت خود و دیگر هنرمندان را پیدا کنید. ایا کتاب باعث خلاقیت انها میشود. ایا دیدن فیلم , بازی با کودکان, شنا کردن, سفر رفتن و…. ببینید چه چیزی شما را سرحال می اورد؟ و از ان مهمتر از بقیه هنرمندان چه گونه همیشه خود را خلاق نگه میدارند. چندین منبع عالی را کنار بگذارید برای روز های خشکیده شدن خلاقیت مان .وقتی مغز ما تحت فشار است و تصور میکنیم خلاق نیستیم ناخودآگاه ذهن نمیگذارد شما این موارد را بررسی کنید0 از همین الان یک پوشه در کامپیوتر خود باز کنید و نام ان را بگذارید خلاقیت هایی برای روز مبادا.
ماجرای جریان داشتن خلاقیت تا به اینجا تمام نمیشود. تازه شروع ماجراست.
نکته ی طلای چهارم
تمرین, تمرین , تمرین
کارکنید اصلاح کنید , کارکنید اصلاح کنید , کارکنید اصلاح کنید
نویسنده : فریده علیمرادی
دیدگاهتان را بنویسید